برادر زاده

چند روزی هست که یه کوچولو به خونواده دادش بزرگم اضافه شده. من که هنوز افتخار آشنایی با جناب ایشون رو نداشتم ولی شنیده ها حاکی از اینه که قیافه تن بسیار شبیه به منه.


پدرم امروز زنگ زده می گه: آره همه چیش عین توئه. چشم و گردی صورت و... فقط یه چیزیش فرق داره اونم گوشاشه، گوشاش به گوشای من رفته بیشتر.

می گم باباجان مگه گوشای من به گوشای تو نرفته؟ میگه هاااان؟ چرا خب!


می خواد هر طور شده یه چیزیشو شبیه خودش کنه ابوی گرام :))

جر زن!

فکر می کنم عمل نمی کنم
فکر نمی کنم عمل می کنم

فکر می کنم عمل ن...

فکر نمی کنم عمل م...

فکر م...

فکر نمی کنم عمل م...


تو که می دانستی آی کیو ام نمی کشد. چرا این مکعب را گذاشتی توی دستم؟ اصلن خودت بچرخانش، آنقدر بچرخان که آن جمله طلایی جور شود. جر نزن! می دانم می خواهی آن کلمه سه حرفی را جور کنی. همیشه حرف آخرت به همین میم ر گاف ختم شده.