قایق

قایق سوراخی شده ام. سواری هم ندارم- مرا گذاشتند و رفتند. البته آنقدرها هم آب درونم جمع نمی شود که فرو بروم. از سنگینی ام باد هم نمی تواند تکانم بدهد.

اولش به کمک کشتی های بزرگ -که شانسی از اینجا می گذرند- امید داشتم اما کشتی به قایق بی سرنشین چه کار دارد؟- این را بعدها فهمیدم.

بعد از آن فهمیدم از شانس نیست که غرق نمی شوم: دریا هم به قایق بی سرنشین کاری ندارد، بی سرنشین اجازه غرق شدن هم نمی دهد. حتی در طوفان شدید، حتی اگر سوراخ باشد.

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 03:25 ب.ظ

اووووووفف!!
این از اون تصاویر زیبا بود ها
آفرین آفرین. با این که خودم بلاگ رو بستم اما میبینم که شاگردم داره به قوت و زیبایی تمام راهم رو ادامه میده
:دی

استاد بیابانی خودتون هستین واقعن؟؟؟
ما خاک راهیم :)))

: یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 08:12 ب.ظ

اره هیچ کی باهات کار نداره ..افسرده شو ..اصن دیگه ترک دنیا کن

باشه حتما :دی

نجوا جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:43 ق.ظ

چرا من این چیزا رو انقدر خووب میفهمم؟! :((

فاطمه یکشنبه 6 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:36 ب.ظ http://tanin-e-sahar.persianblog.ir

یک شب درون قایق
دلتنگ خواندند آنچنان
که من هنوز هیبت دریا را
در خواب می بینم

(ربطی نداره. ولی همچین حسی بهم داد)

اشکالی نداره اگه قایقش سوراخ باشه :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد