قایق سوراخی شده ام. سواری هم ندارم- مرا گذاشتند و رفتند. البته آنقدرها هم آب درونم جمع نمی شود که فرو بروم. از سنگینی ام باد هم نمی تواند تکانم بدهد.
اولش به کمک کشتی های بزرگ -که شانسی از اینجا می گذرند- امید داشتم اما کشتی به قایق بی سرنشین چه کار دارد؟- این را بعدها فهمیدم.
بعد از آن فهمیدم از شانس نیست که غرق نمی شوم: دریا هم به قایق بی سرنشین کاری ندارد، بی سرنشین اجازه غرق شدن هم نمی دهد. حتی در طوفان شدید، حتی اگر سوراخ باشد.
اووووووفف!!
این از اون تصاویر زیبا بود ها
آفرین آفرین. با این که خودم بلاگ رو بستم اما میبینم که شاگردم داره به قوت و زیبایی تمام راهم رو ادامه میده
:دی
استاد بیابانی خودتون هستین واقعن؟؟؟
ما خاک راهیم :)))
اره هیچ کی باهات کار نداره ..افسرده شو ..اصن دیگه ترک دنیا کن
باشه حتما :دی
چرا من این چیزا رو انقدر خووب میفهمم؟! :((
:ا
یک شب درون قایق
دلتنگ خواندند آنچنان
که من هنوز هیبت دریا را
در خواب می بینم
(ربطی نداره. ولی همچین حسی بهم داد)
اشکالی نداره اگه قایقش سوراخ باشه :دی