...

کاش لرزش دستها همیشه از پیری بود. و خیسی کف آنها از همان بیماری که نمی دانم اسمش چیست. و حافظ یک بار هم که شده طرفش را می شناخت و به جای فال های عاشق کُشش، یه فحش مثبت هیژده، یه اردنگی مَشتیی میزد توی صورتت.

نظرات 3 + ارسال نظر
قاصدک شنبه 25 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:02 ب.ظ

.
.
.
به حافظ هم دیگر نمی توان اعتماد کرد !

نجوا پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:32 ب.ظ

و نیست...


:(

[ بدون نام ] دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:44 ق.ظ

حالا که سالی و اندکی گذشته راضی ای از حافظ که شعر عاشقانه گفته یا هنوز به فحش مثبت هیژده راضی تر بودی از حافظ؟!؟

از شعرای عشقولش که همیشه راضی بودم ولی بعضی مواقع شعرای مثبتهیژده هم لازمه خب :دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد